چراغ: روز ملی اقلیتهای جنسی در ایران
منبع این نوشته: مجله چراغ (وبلاگ پسر) – تاریخ انتشار: 09-09-2010
روز ملی اقلیتهای جنسی در ایران، روشنترین و بزرگترین اتفاقی بود که در سی سالهی گذشته در جامعهی دگرباشان جنسی ایرانی افتاد. اتفاق دیگر، نامگذاری این جامعه بود، که باز هم مثل تعیین روز ملی، خود بخود و از روی نیاز و با حرکتهای خودجوش و با تصمیمهای فردی، شد. در سی سالهی اخیر، همزمان که برای همجنسگرایی در قانون، تعیین مجازات تعیین شد، و زیر سایهی این قانون، خانوادهها و جامعه شروع به رفتار آشکار خشونت آمیز با همجنسگرایان کردند، جامعهای شکل گرفت که پیش از آن اگر چه وجود داشت، اما نامی نداشت، حضور داشت، اما جامعه نبود. در جایی در طول همین سی سال، بی آنکه هیچ اتفاق رسمیای افتاده باشد، این جامعه به عنوان جامعهی اقلیتهای جنسی، و جامعهی دگرباشان جنسی آشکار شد. همجنسگرایان و دگرجنسگونگان و دوجنسگونگان و دوجنسگرایان، همه نامهایی هستند که در همین سی سال گذشته و در دل همین خشونت اجتماعی رسمیت پیدا کردند. حرکتی که ساویز شفایی در چهل سال پیش برای تبدیل کردن حضور پنهان همجنسگرایان به حضور آشکار شروع کرد، با دو دهه تاخیر و با حرکت جمعی و غیرمنسجم و پراکندهی همجنسگرایان، چه در سطح رسانههای اینترنتی و چه در سطح شهرها به نتیجه رسید. امروز با این که اقلیتهای جنسی ایرانی برای مردم همچنان چیزی شبیه قصهاند، اما این قصه بیش از آن واقعیت پیدا کرده که بخش تثبیت شدهای از جامعهی ایران نیز نباشد. بعد از آن نامگذاری، و بعد از حضور رسانهای همجنسگرایان و دگرجنسگونگان در فضای وبلاگها که شاید از جدیترین و اخلاقیترین، و مسوولترین وبلاگهای ایرانی هستند، روز ملی نقطهی اوج یک تاریخچهی سی چهل سالهی دگرباشی جنسی ایران معاصر است. شیوهای که روز ملی، بنا به ضرورت وجود یک روز به نام اقلیتهای جنسی، بر اساس آن تعیین شد و به ما رسید، شیوهای رشد یافته بود. با نگاهی به عدم امکانات خبررسانی و ارتباط اجتماعی و با توجه به این که هیچ شیوهی دیگری امکان حرکت آزاد و سیال و چندمرکزی این روز را تامین نمی کرد، می شود گفت بهترین روش برای این روز همین بود که به کار گرفته شد. توضیحی که در متن وبلاگ رنگین کمانیها بر خلاف عادتهای غیردموکراتیک معمول برای رهبری فردی جریانهای سادهی اجتماعی و یا معطوف کردن هر جریانی به یک زمینهساز سیاسی و در قالب مواقع تراژیک یا نوستالژیک، توضیحی است که یک حرکت خودجوش و شاد و سالم و برای رسیدن به هدفهای ساده و سالم و انسانی را تعریف می کند و سپس این هدایت این حرکت را به دست شعور جمعی جامعهی اقلیتهای جنسی می سپارد تا از خطرهای راهبری فردی و تصمیمگیریهای فردی محفوظ باشد. کسانی که پس از اعلام این روز، این روز را با آغوش باز پذیرفتند و این روز را با نقطه نظرهای خود توضیح دادند، در وبلاگهای خود به تکرار نوشتند که این روز، یک دستاورد و یک مسوولیت و یک سرمایهی جمعی است، به این معنی که هر نفر می تواند و باید این روز را وسعت بدهد و تکثیر کند.
با اعلام این روز، در میان جامعهی اقلیتهای جنسی بحث و گفتگو ایجاد شد. بحث و گفتگوهای موافق و مخالف، با نقطه نظرهای درست و نادرست، و تقدس این روز دقیقن در امکانی ست که برای ابراز نظر و حضور ایجاد میکند.
اما در برخورد با این روز تعدادی از رسانههای دولتی ایران شاهکاری بی نظیر انجام دادند. این خبر با به این صورت پخش شده است:
تعیین روز برای همجنسگرایان ایرانی
“جمعی از همجنس گرایان و دو جنسه های ایرانی نما به تازگی با صدور اطلاعیه ای که بر روی برخی شبکه های اینترنتی قرار گرفت، روز اول مرداد را روز ملی خود نامیدند.
البته هنوز اسم واحدی برای این گروه مشخص نشده، برخی این روز را، روز همجنس گرایان می گویند، برخی روز تراجنسی را پیشنهاد کرده اند و عده ای دیگر نیز روز ملی اقلیت های جنسی ایران و روز دگرباشان را پیشنهاد داده اند.
گفتنی است چندی پیش نیز جمعی از زنان همجنس گرای ایرانی مقیم خارج از کشور که از خود به عنوان تشکل های مستقل زنان یاد می کنند، سمیناری سیاسی تحت عنوان ” نقش زنان در ساختار سیاسی، بررسی و تحلیل نقش زنان در جنبش اخیر ایران، شکنجه و تجاوز جنسی ” را در کشور آلمان برگزار کردند، که در این همایش فیلمی مستند تحت عنوان ” بهشت من ” ساخته ریحانه یوزباشی نیز به نمایش درآمد.“
این خبر با همین متن، در شیعه آنلاین تابناک فردا نیوز قلم آنلاین البرز نیز منتشر شده، با این تفاوت که در تابناک در تیتر خبر به “ایرانی نما” بودن اقلیتهای جنسی اشاره شده. این خبر در روی سایت تابناک ۱۹۸۹۶ بیننده داشته است.
با توجه به برخورد معمول سایتهای خبررسانی دولتی در ارتباط با گروههای اجتماعی و بخشهایی از جامعه که مورد قبول مدیران دولتی رسانهها نیست، و به کار گرفتن زبان توهین آمیز، می شود به این برداشت رسید که بر خلاف آنچه به نظر می آید، جامعهی همجنسگرایان برای این رسانهها یک بخش “مطرود” جامعه به حساب نمی آید. با وجود آن که در همهی این پنج رسانه عبارت ایرانینما تکرار شده اما در همه نه تنها عبارت “همجنسگرا” به جای “همجنسباز″ استفاده شده بلکه متن منتشر شده در وبلاگ رنگین کمانی و متنهای منتشر شده در وبلاگهای دگرباشان با دقت خوانده شده و سپس با صداقت عنوان شده است که هنوز نامی مشخصی برای این روز تعیین نشده. در هیچکدام از این پنج رسانه هیچ جملهای که با متن مربوط نباشد و یا شایعه و خبرسازی باشد به چشم نمی خورد. به جز در تابناک، و تاکید بر ایرانی نمایی در تیتر خبر، دیگر رسانهها ساده و محترمانه تنها اصل موضوع را منتشر کرده اند. نکتهی قابل توجه دیگر این است که در کامنتهایی که برای مطلب تابناک گذاشته شده تقریبن تمام کامنتگذاران که حتی با همجنسگرایی موافق نیستند، به حملهی لفظی تابناک در عبارت ایرانی نما به شدت اعتراض کرده اند و اقلیتهای جنسی را متعلق به جامعهی ایران دانسته اند.
بیرون از رسانههای دولتی، وبسایتهای خبری فعالان حقوق بشر نیز با توجه ویژه به روز ملی اقلیتهای جنسی، این روز را همراه با ما جشن گرفته اند، با تایید حضور و با تایید حق حضور ما.
گمان من این است که نه تنها تعیین روز ملی اقلیتهای جنسی و یا دگرباشان جنسی نشانه ی رشد جامعه برای نقشگیری و مسوولیتپذیری اجتماعی است، بلکه حتی نهادهای دولتی و اجتماعی نیز به چنان رشدی رسیده اند که نه تنها جامعهی اقلیتهای جنسی را انکار نمی کنند، بلکه آماده اند به این جامعه و دستآوردهایش احترام بگذارند و حقوق انسانی ما را به رسمیت بشناسند. ما امروز از جانب رسانههای دولتی با همان نامی نامیده می شویم که خودمان برای خود نامی محترم می دانیم، همجنسگرا، تراجنسی، اقلیت جنسی، دگرباش جنسی. این اندازه از دست آورد و این اندازه از قبول اجتماعی، شایستهی تشکر از نهادهای اجتماعی است. نشانهی رشد ما در جامعهی دگرباشی جنسی، هم قدم با تعیین روز ملی، پیشقدم شدن برای گفتگو و همیاری با نهادهای اجتماعی برای بهبود شرایط روزمره ی جامعهی دگرباشان جنسی است. سال ۱۳۸۸ و سال ۱۳۸۹ سالی دشوار ، پر درد، و پربارند، مثل تمام سالهایی که گذشتند و ما را به روزهای بهتر رساندند.
با احترام به جامعهی دگرباش جنسی و نهادهای دولتی جامعهی مادر که زمینهی رشد و سلامت اجتماعی را ایجاد می کنند
ساقی قهرمان