پنجشنبه ۴ شهریور ماه ۱۳۸۹ خورشیدی
امرداد ماه سال 1389 گذشت، ماه گرمی که حالا روز نخست آن برای ما چیزی بیش از روز اول امرداد است.
امرداد را در حالی پشت سر گذاشتیم که بیصبرانه در انتظار امردادهای دیگریم تا باز یک روز ملی دیگر را جشن بگیریم.
نخستین روز ملیمان را در حالی جشن گرفتیم که تمامی روزهایمان پیش از آن، روز ملی صبوری و تلاش بود؛ ترکیبی از امید و یاس.
وقتی قدم پیش گذاشتیم و روز اول امرداد را روز ملی اقلیتهای جنسی نامگذاری کردیم، دستمان بسیار بسته بود و امکان زیادی برای خبررسانی وسیع و حتا محدود، به دلایل بسیار زیاد نداشتیم. از دید ما، اعلام این روز در همان هفتههای آخر میتوانست بهمثابه خبررسانی هم باشد، برای سالهای آینده.
اعلام روز ملی بازخوردهای بسیار داشت. بیش از آنکه انتظارش را داشته باشیم پذیرفته شد و دوست داشته شد.
انتقادهای بسیار بهجا و نابهجا هم، هم به این روز وارد شد و هم به شیوهای که ما این روز را اطلاعرسانی کردیم و از توانمان بهاندازهی کافی برای اطلاعرسانی گستردهتر و یا برای برنامهریزی منسجمتر استفاده نکردیم.
درخواست ما و پیشنهاد ما این است که تمام جامعهی اقلیتهای جنسی صاحب این روز باشد و هر کس و هر گروهی بنا به خواست و سلیقهی خود برای این روز برنامهریزی کند و طرح کار بریزد.
هر کس آنگونه که میپسندد و لازم میداند.
ماهی که گذشت، با روزی که از آن ِما بود، هر چند بهطور کامل و بهطور گسترده و آنچنان که باید منتشر نشد، اما بسیار بیش از انتظار اولیهی ما گسترش یافت.
پیشنهاد ما این است که از همین حالا برای سال آینده در چگونگی روز ملی و حتا در نامگذاری روز ملی و در پیشنهاد و طرح برنامههای مناسب در وبلاگهای گوناگون و در جمعهای حضوری و دوستانه گفتوگو کنیم و این گفتوگوها را به فضای مجازی بیاوریم و در معرض عموم بگذاریم و امکان تبادل نظر از حالا تا سال آینده را ایجاد کنیم، برای یک هفتهی شاد دیگر، در سال و سالهای آینده.
پیشنهاد ما این است که این وبلاگ یکی از وبلاگهایی باشد که به طرح و برنامهریزی و پاسداشتن روز ملی اقلیتهای جنسی میپردازد، و وبلاگهای دیگر نیز هریک مستقل از دیگر وبلاگها به طرح و برنامهریزی و پاسداشت روز ملی بپردازند و هریک مستقلن با نظر و سلیقه و راهکارهای مناسب خود.
بسیاری از ما در روز اول امردادی که گذشت در کنار هم بودیم و باهمبودن را حس کردیم، اگرچه همهچیز مهیای این بود و هست تا ما در کنار هم نباشیم. باهمبودن ما شاید به این معنی نیست و نبوده است که همهی ما یک دیدگاه و روش را دنبال میکنیم (که این را نظرهای موافق و مخالفی که در حواشی این روز شنیده شد گواه است) بلکه معنی باهمبودن ما تلاش همهی ما برای بهتر زندگیکردن و انسانیتر زندگیکردن در کنار هم است، با وجود تمامی آن چیزهایی که ما را متکثر میکند، چراکه لازمهی پویایی ما در همین است.
این روز تنها برای حکشدن در تقویم نیست. این روز نباید که فقط متعلق به تقویم باشد. بودن این روز، بعد از جاریشدن در صفحههای سایبر ما و بعد از جاریشدن در جمعهای ما و خانههای ما و بعد از تسری پیداکردن در شادیها و غمهای ما، جایش را در خیابانها و کوچهها و دانشگاه و هرجایی که زندگی هست، باز میکند.